آنجا راهی آبی...؟

روزی همه مان از پشت یک نگاه خواهیم دید و آنگاه...

آنجا راهی آبی...؟

روزی همه مان از پشت یک نگاه خواهیم دید و آنگاه...

خوابم،بیدار

 

خستگی نیست آنچه دام را گسترده کرده برای بستن پلک ها


نمیدانم چیست،اما میدانم خستگی نیست!

پلک ها فقط نفس می کشند،زنده اند!


گاهی باری سنگین آنها را سخت پایین می اندازد و گاهی به سبکی پر چشم باز میکنند!


یکی بیدار ،وان یکی خواب

کسی نمی داند پلک هایم چقدر باز است


امروز چندم ماه اینماه و سال امسال است و تا این لحظه هیچ کس پلک های خواب و یا بیدارم را ندیده و دلیل…


آری دارد!اما چرا؟



من    خواب ،بیدار     نمیدانم چیست! شاید..

راستش خودم هم نمیدانم کدامم


اصلا این خواب و بیداری را هم فقط شنیده ام


قدرت تصور فوق العاده ای دارم،

ولی شاید این تصویر من خیلی با آن واقعیت های خیالی شما

فرق داشته باشد


ولی شما به دل نگیرید    شاید…

شاید این حریری از استثنا که دورم پیچیده اند است که…

به قول نمیدانم که من استثنا هستم!


و این حریر استثنایی که دورم پیچیده اند همیشه شما را از من محفوظ میدارد،نترسید!


برایم دعا کنید بفهمم خوابم و یا بیدار و پلک هایم چقدر باز و یا شاید بسته است؟


راستی ممکن است این که میگویند استثنا هستم به این معنی باشد که

چشم و پلکی نداشته باشم؟!

و شاید…


ببخشید میشود برایم دعا کنید!


دست نوشته های من(student)

نظرات 2 + ارسال نظر
بابی شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 08:17 ب.ظ

حا لا من خوابم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باز م نگرانی؟؟؟؟
باید درست فهمید اصلا موضوع این نیست
بازم تشویقتون میکنم که + فکر کنید!

شاعرک یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 03:27 ب.ظ

سلام
خیلی قشنگ نوشتین کاش همه مثل شما میدیدن اونوقت لازم نبود این همه تلاش کنیم تا آدمای خواب و بیدار رو پیدا کنیم
اگه همه مثل شما بودن کم کم درست میشد...
میدونم موفق میشین وبلاگ خوبی داشته باشین
چون سالی که نکوست از بهارش پیداست

ممنون لطف دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد