آنجا راهی آبی...؟

روزی همه مان از پشت یک نگاه خواهیم دید و آنگاه...

آنجا راهی آبی...؟

روزی همه مان از پشت یک نگاه خواهیم دید و آنگاه...

شروعی دیگر!

سلام دوستان عزیز

نمیدونم چطوری شد اما حالا دیگه دارم میرم

امیدوارم کارایی که توی این مدت براتون گذاشتم مفید بوده باشن و پسندیده باشین

این آدرس جدیدمه

http://mnway.mihanblog.com/

منتظر تک تکتونم

امیدوارم موفق باشین

دوستتون دارم!

چه شد؟؟

همه چیز ساکت بود و تنها صدایی که شنیده می شد

صدای انتظار آبی من بود که قدم زنان به دنبال خود می کشیدمش

و ناگهان...!!

شاید اشتباه

مرا اشتباه ،دنیا را چه؟

:دنیا تو چرا ؟

باید نگاه کرد و آموخت

باید این انتظار را از سر دوخت

ابتدای این انتظار سر رسیده و انتهای...

دنیایم پاسخ را یافته ای؟بی خبرم مگذار!

دوباره انتظار ،اما اینبار انتظاری شکسته

و سوال آخر اینکه:

چه شد؟

 


..........

حتی تنهایی هم میشود چتر را کنار گذاشت 

خیس شد 

مثل امشبم گریه کرد 

حرف زد ولی لب نگشود 

دلی پر داشت دلی آرام اشک ها را می شوید و بی خبر حبس میکند گریه را

امشب نه شعر گفتنی دارم نه قصه گفتنی اما حرفهای گفتنی ام غوغا کرده اند نمیگویم چگونه بگویم نگاهم بغض کرده نمی دانم چرا اشک هایم فرو نمیریزند 

اینجا چقدر آرامشم غلیظ شده 

وای کاش احساس کنید احساسم را 

بیداری ام اشکم سکوتم و 

دلم می خواست حرف میزدم 

نمیدانم چرا اینبار نه از قصه ی آرزو و پرواز اینبار بلکه  چرا حرفهایم زمینی شده 

لا اقل بگویم از خودم توقع دارم...

اما یک چیزی هست همیشه بوده هیچ وقت فذتموش نکردم 

بگویم هر وقت مثل امشبم بودید سرد و تنها و نیازمند 

فقیر  از ...به...

هیچ وقت احساستان را خفه نکنید 

این را با تمام وجود میگویم چون میبینم که همیشه با بیداری و احساسم شاد بوده ام!

برایم دعا کنید امشب تنهایم میروم دنبال خدایم بگردم باید همین اطراف باشد 

هیچ کس را هم که برای حرف زدن پیدا نکنم او که تنهایم نمی گذارد باور دارم همین اطراف است 

نمیدانم شاید او بداند چرا ارم گریه میکنم 

اصلا شما که غریبه نیستید 

راستش دلم هم برایش تنگ شده !ببینم به نظرتان امشب به حرفهایم گوش شنیدن میدهد ؟

برایم دعا کنید امشب شب بیداری من است باید کسی را پیدا کنم

بعدا بپرسید یافتمش یا نه ؟

خواهش میکنم بپرسید من باید خدایم را بیابم من امشب دردناکم چرا؟نمیدانم اما دلم میخواست میهمان کوهستان بودم فریادم آنجا چه خوب شنیده میشد!

دلتنگم میدانم قضیه باید همین باشد 

خدایا رسیدی من آماده ام!

زنده با د آنگاه که هیچ کس برای برداشتن چتری نیست !

من امشب خیس خیسم !

در ضمن جدی گفتم که بپرسید امشب قضیه چه بود  اگر هر یک از ششما از دوستانم باشید پس میتوانید کسی باشید که میتوانست بغض مرا بشکند 

بپرسید من به پرسدن از شما نیازمندم 

نه تنها امشب و فردا  بلکه هروقت و هر جا!

نمیدانم اما الان از والاترین احساس وجودم  به تمام دوستانم عشق می ورزم!

خوش به حال همه تان امشب کسی شما را خیلی دوست دارد!

دوستتون دارم!


شروع نوای امروز!

امروز نوشیدنی بود آرام

 

زلال ،صاف ،پر روح و آبناک

 

امروز دیر میبایست نه دور از تاریکی ها

 

چه خوش می نواختم لبخند را

 

چشمانم مهربان و آرام ،شاد شاد

 

چه آزاد می دویدم دور دشت شاد!

 

چه بی قید شده بودم!

 

و چه شادانم !

 

ببینم من ،بیداری؟

 

دارم برایت می نوازم

 

آهنگش را می شناسی؟می پسندی؟

 

امروز را دیدی چه نیلگون زندگی رخش وار نفس می کشید ؟

 

امروز گمانم پرواز را هم تجربه کردم!

 

درست میگویم من؟

 

چرا ساکت نشسته ای درونم؟

 

گفته هایم زیاد شده؟شیرین می گویم یا ...

 

یا برایت دیگر نیستنی شده شادی ام؟

 

اما گمانم دلیل چیز دیگری است

 

امروز آنقدر خوب لبخندمان می زد که هر هیچ غرق در اوییم!

 

ببینم من می آیی باز هم از این روز ها بسازیم؟

 

راستی من  می آیی باز هم آرزو های خوب را بشنویم ،رنگ زنیم،شاد شویم ، غوغا کنیم؟

 

اصلا این را بگویم از امروز بیا با هم روز را لبخند بداریم،شادی بیاشامیم!

 

هر روز را امروزش بسازیم نه روزی!

 

می نوازم من می پسندی؟

 

اصلا دست هایت را به من بسپار بیا با بنوازیم!

 

امروز دیدی انگار آهنگمان لطیف تر بود!

 

اصلا چرا انگار؟

 

آری بود !

 

ببینم من امروز خسته شده ای ؟چرا چیزی نمی گویی ببینم من بیداری؟

 

دارم می نوازم می پسندی؟

 

بخواب باز هم از این نوشیدنی ها مینوازیم

 

میخندیم می سپارم تو را امروز به خویشتن!

 

ببینم من می آیی نوای خوبی را لمس کنیم؟

 

راستی من

 

امروز

 

ممنون

 

که با هم بودیم!

 

ببینم من خواب رفتی؟

 

دارم می نوازم می پسندی؟