تنفس بیداری دروغی بیش نیست
دروغی که هرگز بر ملا نخواهد شد
یک دروغ حساب شد
بیداری در اوج خواب ماست
همان جا که رویا و کابوس در هم می آمیزد
بیداری نفس نمیکشد نه این که هرگز نکشد
انگار بشود گاهی او را خفه کرد و گاهی تنفس بخشید
اما این روزها...
اما این روز ها مدام خفه اش میکنند
هیچ کس حوصله ی بیداری ندارد.
مدام پلک هامان روی هم است
ما خواب بیداری دیدن را ترجیح میدهیم بر دیدن خود بیداری
دلیل منطقی دارد
در خواب همه مان گمان میکنیم بیداریم
اما وقتی هم بیداریم بیداری را خفه میکنیم
مبادا سخنی بگوید که ما بیدار شویم
هر نفس یکبار دیگری را صدا میکنیم و اخطار میدهیم
نخواب نخواب بیداری را ببین و بیدار باش
و اینها همه خواب است!
لااقل میدانم خود هرگز بیدار نبوده ام و حتی خواب تنفس بیداری را هم ندیده ام
نمیدانم جه جیزی را تنفس میکند و دخالتی هم نمیکنم!
ولی گمان میکنم اینان که نمیگذارند بیداری نفس بکشد
گمان میکنند او هم اکسیژن میخواهد و هستی آنان را نابود خواهد کرد
بیداری نفس نمیکشد بیداری خفه شده
تنفس بیداری دروغی بیش نیست
بخوابید آسوده بخوابید
آسوده و راحت بخوابید بیداری خفه است و اکسیژنتان را مصرف نمیکند
تنفس بیداری یک دروغ حساب شده است
بیداری خفه است!
دست نوشته های من student
سلام عزیزم
دلم برات تنگ شده بود
ببخشید دیر اومدم اما متنت فوق العاده بود کلی بیدارم کرد
سلام گلم
ممنون که اومدی جات خیلی خالی بود
نظر لطفتونه وظیفمون رو انجام میدیم
همه چیز با شماست
وای نگو ترو خدا اینجوریه!
سلام
گفتم که:
لااقل میدانم خود هرگز بیدار نبوده ام و حتی خواب تنفس بیداری را هم ندیده ام
نمیدانم جه جیزی را تنفس میکند و دخالتی هم نمیکنم!
ولی شما رو نمیدونم
بازم توصیه میکنم بیشتر بهش فکر کنی
چیزی ندارم بگم
ممنون که اومدین عزیزم